سخن از یمامه ازاده ی بلخ، رابعه است، کبوتری بلند پرواز که ذؤیان و صیدان خونریز اهریمن خوی، بال های یاقوتی جانش را با شمشیر برید ند و پیکر مهتابینه اش را در گرما به ً خونین، به خون رنگین ساختند.
از آن تاریخ تا به امروز که بیشتر از هزار سال ازآن میگذرد، رابعه را از حمام خون ذ ؤ یان خرد بیرون نیاوردند، واقعیت اندیشه وتفکر شاهد خت بلخ رابعه همچنان از سده ها بدین سو است که در زندان نویسنده و شاعر امکان پیدا نموده اند، که فقط روی بٌعد آزاد اندیشی رابعه در انتخاب وگزینش عشق خشونت هایی فکری وباوری در بند و زنجیر است. تنها در پسینه سالها است که از او چند نویسنده و شاعر امکان پیذا نمودند که فقط روی بعد آزاد اندیشی رابعه در انتخاب و گزینش عشق بحث نمایند و در تکیه به سرنوشت جانگداز او قاتلین و منکران عشق را محکوم بدارند، که از جمله این کسان در پسینه سالها برعلاوه چند تن ازمتقدمین سده هایی پیش که از آنها نام خواهیم برد، زنان چون مهریه آذرخش و لیلی رشتیا عنایت سراج و چند تن دیگر میتوان نام برد.
تصادفی