دسته بندی: علوم انسانی » ادبیات
فرمت فایل دانلودی: rar
فرمت فایل اصلی: doc
تعداد صفحات: 100
حجم فایل:294 کیلوبایت
قیمت: 9000 تومان
دانلود تحقیق در مورد مقایسه شاهنامه فردوسی با دیگر آثار حماسی جهان،
در قالب word و در 100 صفحه، قابل ویرایش، شامل:
چکیده
مقدمه
فصل اول:
زندگی نامه فردوسی
ویژگی های هنری شاهنامه
تصویرسازی
موسیقی
منبع داستان های شاهنامه
بخش های اصلی شاهنامه
دوره اساطیری
دوره پهلوانی
دوره تاریخی
فصل دوم:
جایگاه جهانی شاهنامه
جایگاه شاهنامه فردوسی در مقایسه با سایر آثار حماسی جهان
و اما تفاوت ها
و اما نظر من
فصل سوم:
مقایسه حماسه ایران با حماسه دیگر کشورها
مشخصه های مشترک حماسه های ادبی
بررسی دلایلِ شباهت و تفاوت در روایتِ داستان های شاهنامه و تاریخ بلعمی
درآمد
منابع و مأخذ شاهنامه
منابع تاریخ بلعمی
یادداشت ها
مقایسه شاهنامه با گشتاسپنامه
هومر کیست؟
مروری بر شاهنامه فردوسی و ایلیاد هومر
بررسی مضامین مشترک میان شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر
مقایسه ایلیاد و ادیسه هومر با شاهنامه فردوسی
شباهت های ایلیاد و ادیسه هومر با شاهنامه فردوسی
ترفند در شاهنامه و ایلیاد
نتیجه گیری
منابع و مآخذ
چکیده تحقیق:
بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سال ها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد. اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان این که سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.
اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستان های پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنان که شایسته اش بود، تشویق نکرد.
علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
بعضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.
ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی، حسد می بردند و داستان های شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.
به هر حال سلطان محمود، شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست.
گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
تصادفی