مقدمه
اشاره: در شماره قبل، بخش نخست مقاله «قدر اصغر و قدر اکبر»، که در آن به ارزش و اهمیت نیمه شعبان از زوایای مختلف پرداخته شد از نظر خوانندگان گرامی گذشت، واپسین بخش این مبحث به فلسفه انتظار اختصاص دارد.
گروه اندیشه
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
امروزه برخی از علمای علوم سیاسی قائل اند که مردم خودشان حکومت را انتخاب می کنند و به آن مشروعیت می بخشند. اما در مورد ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام چنین نمی گوییم. گرچه برخی چنین پنداشته اند، ولی این مطالب درباره ولایت ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین قطعاً نادرست است. لذا شما ملاحظه کنید تعبیر روایت را که می فرماید:
«بنی الاسلام علی خمس: الصلاه و الزکوه و الحج و الصوم و الولایه و لم یناد احد بشی کمانودی بالولایه» (۹)
این ولایت دایر مدار ضرورت اجتماعی و نشأت گرفته از خواست مردم نیست تا مردم تأسیسش کنند و به آن مشروعیت ببخشند.
شگفت تر آن که برخی اشتباه بزرگتری مرتکب شده اند و گفته اند که مشروعیت ولایت الله هم به پذیرش مردم است! و به آیه «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (۱۰) استناد جسته اند، که ما راه را به انسان نشان داده ایم، می خواهد بپذیرد یا نپذیرد. یعنی این مردم اند که می توانند به اختیار خود ولایت خود را بپذیرند و یا نپذیرند. پس ولایت خدا نیز وابسته به اراده مردم است، ولی بطلان این استدلال روشن است. زیرا آیه شریفه در مقام نفی جبر است نه در مقام نفی تکلیف و الزام. یعنی انسان در عین حال که مختار آفریده شده، ولی شرعاً ملزم است که راه راست را اختیار کند و ولایت خدا را بر ولایت دیگران مقدم بدارد. این آیه هیچ ربطی به تغییر تشریعی و مشروعیت ندارد، بلکه اشاره بر یک واقعیت عینی و خارجی است که انسان تکویناً با اراده و اختیار آفریده شده است. لذا در آیه بعد می فرماید: «انا اعتدنا للکافرین سلاسل و... » یعنی ما برای کافران غل ها و زنجیرها در دوزخ آماده کردیم. انسان بالطبع آزاد است، ولی شرعاً مکلف است. اصولاً تا انسان دارای اختیار نباشد تکلیف معنی ندارد. یعنی چون قادر به انجام کارهای خوب و بد است، خداوند او را مکلف به کارهای نیک کرده و از کارهای زشت بازداشته است، تا با اختیار به خوبی ها عمل و از بدی ها پرهیز کند.
تصادفی